پيام
+
[وبلاگ]
حسرت هاي رسوب کرده
وقتي به حسرت هاي رسوب کرده ي دلم فکر مي کنم ، عشقت در دلم تهنشين مي شود. کاش هرگز از دلم عبور نمي کردي!!!
تو با همه بديهايم با من آمدي ولي من با همه خوبيهايت بي تو رفتم.
دلم را نخواهم بخشيد که غرورم را خرد، دينم ظايع و قدم را خميده کرد. واي از اين دل کور رنگ که هنوز تو را سرخ مي بيند.

نجفي از قيدار
91/10/29
cactus
ترجيح ميدهم کاکتوسي باشم که استوار زير شلاق هاي اشعه خورشيد قد راست کرده و از خشک سالي هيج هراسي ندارد. و اين خورشيد است که از سحر تا شام از مشرق تا مغرب سرگردان من است