نزدیک به یک ساعته دارم می نویسم و پاک میکنم.
نمیشه که نمیشه.
بی خیال. فقط می خواستم این تصویر رو اینجا بزارم.
تو شرایطی که هیچ کس تو رو یادش نیست...
چه برسه بخواد بهت چیزی رو تبریک بگه!!!
یه دفه یکی از راه می رسه و میگه تولدت مبارک.
می گفت : کادوی نصف شبی از این بهتر نمیشه.
یه جعبه کاکائو، یک بسته سک سک، یک قسمت از سریال قهوه تلخ و ....
یک دسته گل زیبا
و نهایتا فالی که برای خودش گرفت ولی داد به من.
یادم نرفته بود که تولدت رسیده ولی تبریک نگفتم که تو هم نگی.
حالا که کار از کار گذشته
تولدت مبارک
امروز اولین قالب وبلاگم رو ساختم و روی این بلاگ منتقل کردم.
از اینکه خیلی به هم ریخته و بدون استایل نمایش داده شده خرده مگیرید که اولین قالب طراحی شده بنده هست و هنوز خیلی تسلط ندارم.
به هر حال سواد گرافیکی ما بیش از این نیست.
به امید روزی که بتوانم قالبی بی اشکال برای دلم طراحی و نصب کنم. قالبی که حضرت دوست بپسندد.