جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسن.
جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند.
جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند.
جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.
جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن.
جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریال های تلویزیونی رو توی کاخها می سازن.
جایی است که گریه محترم و خنده محکومه...
جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.
جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.
جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه.
جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام میدی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن..
جایی است که مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده....
جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.
جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!!!!!!!!
جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.
جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.
خدایا این شهر چقدر به نظرمآشناست