از پنجره، از درب، از این روزن دیوار
عمریست که آتش زده بر این دل بیمار
از این همه افعال، از این کثرت مفعول
حاصل شده بی حاصلی و کثرت مجهول
راهم شده بیراهه و چاهم شده وافر
دینم شده بی دینی و قلبم شده کافر
از درد همین بس، نفس آید به شماره
پیش تو طبیب و نکند درد تو چاره
کاکتوس