سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با اینکه کنارم نمی بینمت

با اینکه نمیخای چیزی بگی

کنار تو ارامشی با منه

که مشکوک میشم به وابستی


92/2/18::: 2:0 ع
نظر()
  
  

 

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضه خلد است

انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم

سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل

هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم

وحشی سبب دوری و این قسم سخنها

آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم


91/12/26::: 11:43 ع
نظر()
  
  

کور رنگ

همیشه فکر می کردم

چشمانت سیاه است

و قلبت سپید

انگار اشتباه فکر می کردم.....

خاک بر سر این دل کور رنگ.....

که هنوز تو را سرخ می بیند.


91/12/2::: 11:29 ص
نظر()
  
  


چـیزی شبیه اشـک، چـیزی شـبیه ماه

چـیزی شـبیه دوری و چـیزی شــبیه آه

چیزی شبیه سوز دل و اشک دیده ام

چـیزی شــبیه نـاله و افـغان کـنار چـاه

چیزی شبیه عشق


91/11/28::: 1:7 ع
نظر()
  
  

کاش طول عمر گلها کمی بیشتر بود!!!!!

عمر گل


زندگی ، عشق ، دل ، گل ،
  
  

وجود یک گل را فقط یک گل می تواند تفسیر کند.

گلی برای گل

 


91/11/23::: 11:39 ع
نظر()
  
  

حالا

تو، نبودن

من، تنهایی

عشق، حسرت، فراق

دل، گل، محبت، دار

دیگر عشق بی عشق

عشق بی عشق


91/11/21::: 2:13 ص
نظر()
  
  

ای سیب من

ای سیب من

آنقدر رسیده ای که دیگر جایت روی درخت نیست

بیفت!

رها کن این شاخه های اسارت را

پایین بیفت!

من مدتهاست این پایین منتظرت هستم

هر افتادنی معنی اش سقوط نیست!

پایین بیا و در قلب من بیفت!

تا کشف کنم جاذبه عشق را

 

کاکتوس


91/9/30::: 1:56 ص
نظر()
  
  

درست است که، قسمت من از تو فقط یک سایه است

درست است که، دست سرنوشت من را از دیدن روی ماهت محروم کرده است

ولی من چهره ات را روی قلبم حک کرده ام

حالا کافیست سایه ات روی قلبم بیفتد تا نقش تو کامل شود.

تازه معنی این جمله را می فهمم

(( خدا سایه ات را از سر من کم نکند ))

من و تو

 


91/9/28::: 2:7 ص
نظر()
  
  

وقتی به حسرت های رسوب کرده ی دلم فکر می کنم ، عشقت در دلم تهنشین می شود. کاش هرگز از دلم عبور نمی کردی!!!

تو با همه بدیهایم با من آمدی ولی من با همه خوبیهایت بی تو رفتم.

دلم را نخواهم بخشید که غرورم را خرد، دینم ظایع و قدم را خمیده کرد. وای از این دل کور رنگ که هنوز تو را سرخ می بیند.

ترجیح میدهم کاکتوسی باشم که استوار زیر شلاق های اشعه خورشید قد راست کرده و از خشک سالی هیج هراسی ندارد. و این خورشید است که از سحر تا شام از مشرق تا مغرب سرگردان من است


91/8/30::: 7:58 ع
نظر()
  
<      1   2   3   4   5   >>   >