گفت در محل تکیه زدنت به کعبه دوربین مخفی گذاشته اند و تک تیر اندازان آماده باش...... اول خنده ام گرفت ولی بعد گریستم. مولای من شرمنده ات هستم که دشمنانت تو را بیشتر باور کرده اند....
آقا جان لبم خاموش و دلم روشن است.
چیزی برای گفتن ندارم و این روز ها کارم شده گوش دادن و انتظار.
وقتی علائم ظهور را یکی یکی مرور میکنم و کمی روی آن دقیق می شوم تمام بدنم سرد می شود.
اخبار را می شنوم ، علائم ظهور یادم می آید. بشارت آیه الله بهجت در ذهنم تداعی می شود.
کم کم باورم می شود که چشمانم روشن خواهد شد.
دلم قرص است و ایمانم استوار.
آقا جان عزم جزم کرده ام تا لیاقت دیدارت را داشته باشم.
انشاء الله.
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین به ظهور الحجه