من استقلالی نیستم ولی به خاطر اینکه حال برادران پرسپولیسی رو بگیرم این پست رو میزنم.... همه تون رو هم دوست دارم... فوتباله دیگه کل کل نداشته باشه به چه درد می خوره.....
بعد از 30 ساعت قطعی کامل اینترنت بالاخره به مدد اینترنت گوشی همراه تونستم برای دقایقی به اینترنت متصل شم و کمی اکسیژن به اعصابم برسانم.
جسجتو که کردم متوجه شدم اینترنت کل دنیا دچار سرطان شده و تقصیر هیچ کس هم نیست.
آخه می دونی یه ویروس مخوف اومده و همه سیستم ها رو گاز گرفته.
این ویروس به حدی خفن و وحشتناک بوده که تونسته علاوه بر قطع اینترنت سیستم های خانگی، کلا سیگنال های شبکه های وایمکس رو هم از بیخ قطع کنه.
حالا اینکه آیا یک ویروس رایانه ای توان جویدن کابلهای اتصال adsl رو هم داشته یا نه ..... خدا داند. ولی به هر حال این شبکه ها هم قطع شده اند.
جالب اینجاست که وقتی مثلا مبین نت رو با چراغ خاموش رو بروی خودت می بینی و متوجه میشی که این ویروس چراغ ها رو هم می تونه گاز بگیره و نهایتا با پشتیبانی مبین نت تماس میگیری یه خانم که ظاهرا ویروس اون رو هم گاز گرفته میگه (( برای اتصال به اپراتو شماره ..... بوق بوق بوق بوق )) و یه دفه کلا میره هوااااااااااا. عجب ویروسی بوده.
حالا ما این نکته رو روی ADSL وایمکس مبین نت و ایرانسل، شبکه های تلفن های همراه و ... تست کردیم. ظاهرا این ویروس عضو یکی از گروهک های تروریستی بوده و کلا گروهکشون با هم ریختن تو شبکه چون دقیقا همه شبکه ها راس ساعت خاصی قط شده و دچار ویروس گرفته گی شدن.
چی بگم. تا از شدت عصبانیت نمردم بزارم برم ده بابا مینا کشاورزی.
حداقل کاشت گیاه و سرو کله زدن با گوسفندا نیازمند چیزایی نیست که کنترلش دست دیگران باشه.
فرض کن بری سر زمین ببینی سرعت لود شدن گوسفندا کم شده................... نه غلام.
قربان شما کاکتوس
غم دل را چگونه باید گفت
نیمه شبها چگونه باید خفت
همه در حال زندگی هستند
چشم خود را به روی حق بستند
مثل کبکان ترسوی بزدل
سرخود می کنند اندر گل
نه به فکر امام معصومند
نه دگر نهی منکری گویند
چون جماعت شدند رنگارنگ
قلبهاشان دگر شده چون سنگ
امر معروف جرم سنگینیست
پاسخش هم یکی دوتا سیلیست
این همه درد بی دوا در شهر
خار در چشم و در گلو هم زهر
کاش می شد کنیم اقدامی
تا نباشیم کوفی و شامی
کاکتوس
الو 110، روبروی منزل ما دو نفر در حیاط منزلشان شخصی را به قصد کشت می زنند.... لطفا پلیس بفرستید. آدرس رو یاد داشت بفرمایید. تهران .........
نیم ساعت گذشت و خبری نشد.
با صدای جیغ و فریاد و شکستن شیشه ها از جا پریدم. باز زنگ زدم.
الو، برادر پس این ماشین گشت چی شد. دستور ارسال ماشین داده شده است.... خوبه، ممنون، پس باز منتظر می مانم.
دو ساعتی گذشته بود و دیگر هیچ خبری از درگیری نبود و هنوز خبری از ماشین گشت نشده بود. و من فقط از روی ناراحتی دوباره زنگ زدم....
الو، ماشین گشتی که فرموده بودید آخر هم نیامدهااااااااااااااااا. چی، پیگیری می کنید... باشه ممنون.
بالاخره بعد از گذشت چهار ساعت صدای آژیر شنیدم و از خانه خارج شدم و رفتم جلوی ماشین پلیس و با ناراحتی گفتم..
سلام. بله من زنگ زدم. دیگر خبری نیست تقریبا همه شیشه های منزل شکسته و دو سه نفر به صورت بسیار وحشیانه ای یک نفر رو زدند و نهایتا هم از خانه بیرون کردند و او نیز از ترس جانش پا به فرار گذاشت...
یک سرباز از ماشین پیاده شد، درب خانه مذکور را کوبید.... جوابی نیامد. مجددا درب را کوبید .... باز هم جوابی نیامد. برگشت و سوار شد. در کمال ناباوری جمله ای گفت و رفت ... هنوز هم از شنیدن این جمله متعجب هستم..
جناب ما اجازه ورود نداریم اینها هم که باز نمی کنند. کاری از دست ما ساخته نیست....
امروز حدود هشت ماه از این داستان گذشته. هر روز در این خانه دعواست. حرف های نا مربوط. رد و بدل کردن بسته های مشکوک. تردد جوانان در ساعات پایانی شب.
از آخرین باری که با پلیس تماس گرفته ام سه ساعت گذشته است. چه کار کنم نه اینها از دعوا کردن خسته می شوند. نه من از زنگ زدن به پلیس و نه پلیس از نیامدن.
یک فرزند شهید فعال رسانه ای در وبلاگش با توجه به وضعیت اسفبار عفاف و حجاب در جامعه مخصوصا حجاب برخی دختران در بهشت زهرا ، فراخوانی برای تحصن در گزار شهدا انتشار داده است.
به گزارش وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران- ایلتا نوشت: این فرزند شهید در وبلاگ" وقتی که او نیست" عکسهای برخی بازیگران سینما که برای ضبط فیلمبرداری در گلزار شهدا حضور داشتندرا منتشر کرده است.
وی در ادامه با بیان جملاتی چون: "تف بر غیرت من اگر ساکت بنشینم و بی تفاوت باشم"
http://sadjadshakeri.persianblog.ir/post/80/
توضیح : این متن را وقتی نوشتم که خبر برخورد نیروهای انتظامی با بسیجی ها به گوشم رسید. مخصوصا وقتی شنیدم تماشاگرها در استادیوم بسیجی ها رو هووو کردند . متن رو هم از زبان همان کسانی نوشتم که بسیجی ها رو هوو کرده بودند. این توضیح رو به این دلیل نوشتم که دوستان بنده رو به شدت مورد حمله خودشون قرار داده اند. وقتی تماشاگرها کسانی رو مسخره و هوو میکنند که با لباس مشکی و سربند یا زهرا وارد ورزشگاه شده اند خوب حتما این طوری فکر می کنند دیگر..... حالا لطفا با در نظر گرفتن این توضیح متن زیر رو بخونید. یعنی از طرف یکی از همون تماشاگرها نه از زبان بنده....
اینجا سرزمین ایران است. ایران باستان. ایرانی که تمدنش به هزاران سال پیش باز می گردد.
حیف است که به خاطر چند تا بچه مسلمان عرب ما در کشورمان خاطر مردم شریف و کهن ایران را دچار تشویش کنیم.
آن هم برای عرب هایی که از روی خوشی و بدون هیچ انگیزه ای برای خلفای خود درد سر درست کرده اند.
خوب به ما چه. ما خودمان سالها پادشاه همین عرب ها بودیم. یادتان نرفته که ما ایرانی هستیم. همانانی که حکمران کل کشورهای عربی بودیم. اصلا می خواهیم سر به تن این عرب ها نباشد. مگر ما کمتر از دوران جاهلیت عرب هستیم که خود را نژاد برتر کره خاکی می دانستند. ما خودمان از نژاد آریایی هستیم... نژادی که همتایش وجود ندارد.
بگذار اینها همه همدیگر را بکشند و نابود کنند. ارتباطی به ما ندارد که با دختران مسلمان در این کشورها چه برخوردی می شود. یک گروه شورش کرده اند حالا امیر این کشور از امیر اون کشور کمک خواسته خوب این کجایش به ما مربوط است. مگر خودمان زمان شاه وقتی یک گروه از مردم بی بصیرت که می توانیم آنان را ( ایرانی نما ) خطاب کنیم شورش می کردند از سران انگلیس، آمریکا، و حتی همین عرب ها کمک نمی خواستیم و همه شورشیان را به خاک و خون نمی کشیدیم.
دوستان من ما الان در حال پیشرفت هستیم. تازه داریم در فضای بین الملل مطرح می شویم. این همه هزینه کردیم. این همه پول به این فوتبالیست ها دادیم. به اندازه هزینه کل هشت سال دفاع مقدس فقط خرج همین استادیوم آزادی شده است تا بتوانیم سرمان را بالابگیریم و وارد عرصه فوتبال شویم.
خوب حالا یعنی چی که فرزندان همان انسان های بی بصیرت که زمان شاه هم سروصدا می کردند بریزند تو استادیوم به تیم مقابل بی احترامی کنند ارزشهای این اعراب زیر سوال ببرند. مگر اینجا هیئت است که چند تا بچه بسیجی بیسواد بخواهند همه چیز رو به هم بریزند.
اینجا برای خودش قانون دارد. اینجا استادیوم آزادی است . همان جایی که ما ایرانی های آریایی نژاد پارس در آن جمع می شویم تا تمدنمان را به رخ جهانیان بکشیم.
اصلا نمیخواهم در مورد کارهای ناشایست این بسیجیها صحبت کنم. آخر می دانی خاطر شریفمان مکدر می شود. به هر حال من از مسئولین محترم نیروی انتظامی، نگهبانان استادیوم، فدراسیون، وزارت بهداشت، بانک مسکن، شهرداری تهران و حمل و نقل جاده ای درخواست می کنم با تلاش بیشتر و برخورد جدی از تکرار این اعمال منافی تمدن و درگیری های قبیله ای جلوگیری کنند.
با تشکر فراوان یک ایرانی اصیل .
امشب که روشنفکرنماها تنها یک هفته پس از اکران فیلم اخراجیها نسخه قاچاق اخراجیها را بر روی وب سایت ها گذاشتند همان حس زمان تعطیل شدن نشریه شلمچه به دست مهاجرانی را دارم. نشریه ای که مظلومانه و به حکم یک آقازاده در پشت پرده و برای دلخوشی عالیجناب.... تعطیل شد. آن هم به دست کسانی که شعارشان "تحمل مخالف " و "زنده باد مخالف من " بود! گرچه زمانه انتقام این ظلم ها را از این آقا و آفازاده گرفت...
دلم خوش بود که اینجا بین دوستانی مطلب می نویسم که همه احساس غربت کرده اند و دنبال گمشده ای هستند.
فکر می کردم که درد دین دارند و نگران وضعیت فرهنگی مملکت هستند.
دشمن شناس هستند و در پی مبارزه با تهاجم فرهنگی هستند.
متاسفانه بعضی ها این جا را با محافل شخصی اشتباه گرفته اند و مطلبشان شده انتقال مشکلات شخصی که شاید فقط در میهمانی های خانوادگی مطرح می شوند. یا اینکه برای جمع و جور کردن بازدید کننده فقط آمده اند که نظری بدهند و بروند. آیا در گروه های مقابل ما و کسانی که به فکر تخریب اسلام هستند هم اوضاع این گونه است. یا همه مدام در حال نوشتن مطالب جدی و ترویج فساد به صورت علنی با پشت کار بسیار بالا هستند.
حال باز می خواهید در نوشته های مان قوطه ور باشیم.
خداوند انشاء الله چشم ما را باز کند.